ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند راز دل میگوییم! حتی از محضرشان میگریزیم... در مقابل، بیشتر اوقات اسرار خود را نزد کسانی اعتراف میکنیم که به ما شباهت دارند و در ضعفها و حقارتهایمان شریکاند... بنابراین ما نمیخواهیم خودمان را اصلاح کنیم، یا بهتر شویم: زیرا در این صورت ابتدا باید به حکم عجز و قصور خویش گردن نهیم! ما فقط میخواهیم که بر حالمان رقتآورند و در راهی که میرویم تشویقمان کنند! خلاصه میخواهیم دیگر مقصر نباشیم و در عین حال برای تزکیه نفسمان هم قدمی برنداریم! نه از وقاحت نصیب کافی بردهایم و نه از فضیلت! نه نیروی ارتکاب گناه داریم و نه قدرت اجرای ثواب...!